نواهنگ زیبا با نام (ای شهیدان عشق مدیون شماست)
با نوای ذاکر اهل بیت (ع): حاج محمد رسول کریمی
دریافت فایل: wma حجم فایل:491 کیلوبایت
عشق یعنی استخوان و یه پلاک/ سالهای سال تنها زیر خاک
دریافت فایل: تصویری/mp4 حجم فایل:11.66 کیلوبایت
مارا هم از دعای خود فراموش نکنید اللهم العجل لولیک الفرج
وقتی میرفت جبهه، چند روز مانده بود چهارده ساله بشود. چنان شناسنامه را دستکاری کرده بود که خودم هم توی سن و سالش شک کردم. یک برگه آورد و گفت: «مادر! امضاء کن». وقتی امضاء میکردم، میخواستم از خنده بترکم. جلوی خودم را گرفتم که به خاطر این جعل پر رو نشود.
خسرویِ من، اولین نفری بود توی منطقهی «واجرگاه» که رفت جبهه. بعد از امتحانهای نهایی سوم راهنمایی. قبلش کسی جرئت نمیکرد؛ ولی بعد از خسرو، دل و جرئت بعضیها زیاد شد و رفتند.
وی اولین اعزام چهارده ساله بود. قبولش نمیکردند. دست برد توی شناسنامهاش و برای اینکه لو نرود، آن را هم با خودش برد.
بیچاره مادرش، برای گرفتن کوپن استشهاد محلی جمع کرد که شناسنامهاش گم شده. از آن به بعد او دو جلد شناسنامه داشت.
20 آذر ماه 1360 عملیات «مطلعالفجر» در جبهه میانی «گیلانغرب» و «شیاکوه» به منظور آزادسازی ارتفاعات غرب گیلان غرب به مدت 17 روز با رمز «یا مهدی (عج) ادرکنی» انجام گرفت.
در این عملیات که تا 6 دیماه همان سال ادامه یافت، نیروهای خودی در ارزشگذاری 3 جبهه مانند دشمن اولویت اول را برای جبهه جنوبی قائل بودند و جبهههای میانی و شمالی در رتبه دوم و سوم قرار داشت. به همین دلیل فرماندهی نیروی خودی در جبهه جنوبی تمرکز یافته بود و جبهه میانی عمدتاً با اتکای به توان تقویت شده سپاه منطقه 7 و قرارگاه ارتش در غرب کشور اداره میشد.به عبارت دیگر، اگر چه 2 عملیات «مطلعالفجر» و «محمد رسولالله(ص)» از سلسله عملیاتهای دوره آزادسازی شناخته میشود اما توانی که در این عملیاتها به کار گرفته شد، همچون عملیاتهای جبهه جنوب نبود.
عملیات مطلعالفجر که به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش انجام شد، ارتفاعات «شیاکوه» و «برآفتاب» به تصرف خودی درآمد، اما پاتکهای سنگین و متوالی دشمن از یک سو و عدم امکان پشتیبانی از نیروها به سبب دوری مسافت خط مقدم با عقبه از سوی دیگر، موجب شد با وجود 17 روز مقاومت، قلههای آزاد شده بار دیگر به تصرف دشمن درآمد.
به گزارش توانا، در این عملیات مداحی دلسوخته، معلمی فداکار، کشتیگیری قهرمان و فرمانده پرتلاش گروه چریکی شهید اندرزگو در غرب کشور، شهید مفقود «ابراهیم هادی» شجاعانه با حرکت به سمت دشمن اذان صبح سرداد که قلب دشمن را بلرزه درآورد. 18 نفر از نیروهای عراقی با شنیدن صوت دلنشین اذان این شهید والامقام خود را تسلیم سپاه اسلام کردند و جالب آنکه همه آنها در شلمچه به شهادت رسیدند. عملیات «مطلعالفجر» شاهد به خون نشستن پیکر شهید «غلامعلی پیچک» فرمانده محور تنگه کورک نیز بود.
دلم گرفته،بازم چشام بارونیه،وای،وای،وای
خبر آوردن بازم تو شهر مهمونیه،وای،وای؛وای
شهید گمنام سلام،خوش اومدی،مسافر من،خسته نباشی پهلون
شهید گمنام سلام،پرستوی مهاجر من،صفا دادی به شهرمون
وقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید،تو مگه کجا بودی؟
وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،تو مگه کجا بودی؟
وقتی رسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد،مگه با آقا بودی؟
وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا(س)می چکید،تو مگه کجا بودی؟
شهید گمنام،دوباره زائرت شدم،وای،وای،وای
شهید گمنام،بازم کبوترت شدم،وای،وای،وای
شهید گمنام بگو،بگو به من حرف دلت رو،تا کی می خوای سکوت کنی!
شهید گمنام بگو،پس کی می خوای فکری برای بغض توی گلوت کنی؟
راستی هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره،چرا اینجا خوابیدی؟
راستی مادر نصفه شبا با گریه از خواب می پره،چرا اینجا خوابیدی؟
راستی بابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،خدا رحمتش کنه!
راستی کسی نیست مادر و حتی یه دکتر ببره،چرا اینجا خوابیدی؟
خودم می دونم،شرمنده پلاکتم،وای،وای
مدیون اشکِ فرزند بی پناهتم،وای،وای
حق داری هر چی بگی،تازه دارم کنار قبرت فکر دقایق می کنم!
حق داری هر چی بگی،به روم نیار گلایه هاتو خودم دارم دق می کنم!
باشه دیگه کل وصیت هاتو اجرا می کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه دیگه دعا برا یوسف زهرا می کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه دیگه کاری برا غوغای محشر می کنم،تو فقط غصه نخور!
باشه دیگه فکری برا اشکای رهبر میکنم،تو فقط غصه نخور!
لینک دانلود
http://snd.tebyan.net/1389/06/def7.mp375306.mp3