سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خالصه مقاله:شهدا و نماز 

گردآورنده: یزدان باهوش نژاد

دوم راهنمایی مدرسه پسرانه شماره 3  امام حسین (ع)

 

 

«خدا را سپاس که محیط عمومی کشور، محیط ذکر و نماز و معنویت است و خدا را سپاس که خیل عظیمی از مردم ما، به ویژه جوانان با نماز ونیاز پیوند روحی و عاطفی و عقلانی دارند.»

بخشی از پیام مقام معظم رهبری:

نماز نشانه مسلمانان است، مسلمان به وسیله‌ی نماز از دیگران متمایز می‌شود. وقت نماز، وقت بارعام است که بندگان شرف حضور می یابند و از این سعادت عظیم بهره مند می شوند.

نماز و نیایش ارتباط صمیمانه با خداست قلم به دست گرفتم تا درباره‌ی نماز امام (ره) و شهیدان بنویسم قلم رکوع کرد، سجود کرد. قنوت خواند، تشهد و سلام داد.

هرکس خدا را همیشه با حضور قلب و بصیرت خوانده‌ مجموعه‌ای از وضو تا نافله‌اش غرق در معنویت است.

آثار نماز بر نوجوانان و جوانان به سفارش شهدا:

آری نماز، تنها محبوب دلدادگان به حضرت حق و روشنی دیده و چراغ راه پویندگان کوی دوست و محفل انس خلوت نشینان وادی عرفان است. آنان که زندگی را بیاد او نخواهند و رستگاری خویش را با شهادت در محراب نماز ببینند: (فزت و رب الکعبه) با تمام وجود راه زنده داشتن نام و یادخدای خویش واقامه‌ی نماز و راز و نیاز با او کوشند و سرانجام خود فدایی راه نماز شوند. «اشهدانک قد اقمت الصلوه» این همه، جایگاه ویژه و عظمت فوق العاده این فریضه الهی را روشن می سازد و همگان را به تعظیم عالی ترین شعار وادار می‌کند.

 

شهادت:

شهید: یعنی کسی که در راه  آرمانهای معنوی کشته می‌شود و جان خود را که سرمایه هر انسانی است برای هدف ومقصدی الهی صرف می‌کند و خدای متعال هم در پاسخ این ایثار و گذشت بزرگ حضور و یاد او را در ملتش تداوم می بخشد و آرمان او زنده می‌ماند.

این خاصیت کشته شدن در راه خداست. کسانی که در راه خدا کشته می شوند زنده‌اند. جسم آنها زنده نیست، اما وجودحقیقی آنها زنده است. مقام معظم رهبری

داستانهایی از نماز شهدا: توسعه فرهنگ نماز در جبهه‌ها

از سال 1360 الی 1362 در قرارگاه عملیاتی کربلا شاهد فداکاری‌ها و رشادتهای شهید صیاد شیرازی بودم روحیات معنوی ایشان سبب جذب کلیه کسانی می شد که با وی ارتباط داشتند. او حتی در مناطق عملیاتی به برپایی نماز جماعت اهمیت می‌داد و بر همین اساس فرماندهان لشکر نیز ضمن رعایت نکات عملیاتی و دقت در مأموریتهای رزمی در تأمین نمازخانه و تشویق پرسنل نماز جماعت تأکید داشت. بنابراین صیاد شیرازی پایه گذار توسعه فرهنگ نماز در جبهه‌ها بود.

رزمنده دلاور، محسن شاه رضایی در نقل خاطره‌ای می‌گوید: «در شب عملیات بدر، سوار قایق شدیم و زدیم به خط مقدم، زیر باران تیر. در حین عملیات بودیم که وقت نماز مغرب شد. رزمنده پیری با ما بود، شروع کرد با آب هور وضو گرفت. ما هم بعد از او وضو گرفتیم و در همان دقایق به نماز ایستادیم آن شب، آن نماز اول وقت، در آن شرایط سخت، بهترین نماز ما بود.»

همسر شهید حاج محمدابراهیم همت می‌گوید: «ابراهیم بعد از چند ماه عملیات به خانه آمد. سرتا پا خاکی بود و چشم‌هایش سرخ شده بود. به محض اینکه آمد، وضو گرفت و رفت که نماز بخواند. به او گفتم: حاجی لااقل یک خستگی در کن، بعد نماز بخوان. سر سجاده‌اش ایستاد ودر حالی که آستین‌هایش را پایین می‌زد، به من گفت: من با عجله آمدم که نماز اول وقتم از دست نرود. این قدر خسته بود که احساس می‌کردم، هر لحظه ممکن است موقع نماز از حال برود.»




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 6:14 عصر | نویسنده : بسیج | نظر

شهادت در نگاه شهیدان

شهادت در نگاه شهیدان

شهید سید مرتضی آوینی

 

1)الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی.

2)شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد. 

3)شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد.

4)شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. 

شهید سید مرتضی آوینی

5)شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.

6)شهادت مزد خوبان است.

 شهید احمدرضا احدی

دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج تو هستم، خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شوره‌زار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم، خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم ، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشته‌ام، خدایا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، از همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را... 

شهید حمیدرضا نظام

شهادت شمع است و شهید پروانه‌ای خود از جنس آتش، شهید ذبیح عشق است، شهید علمدار کاروان نجات است، شهید روح تاریخ حیات است و شهید نبض آفرینش است.

 

حاج محمد ابراهیم همت

 

شهید حاج ابراهیم همت

شهادت، زیباترین، بالنده‌ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است، شهادت بهترین و روشن‌ترین معنی حقیقت توحید است و تاریخ تشیع خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.

  

شهید سید مجتبی علمدار

شهادت در یک کلمه به زیارت خدارفتن و به حق پیوستن است.

 

شهید علیرضا مردانی

ای عزیزان! شهید کسی است که در میدان جنگ و در خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج) در حفظ اسلام کشته شود، یقیناً به او ملحق خواهد شد، شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی.

شهید خداوردی قنبری

شهادت پایان مرگ و مردگی‌هاست. ما با خون خود به این مردگی‌ها پایان خواهیم داد و ضامن ضربان مداوم رگ‌های امت اسلامی خواهیم شد، اسلام نیازمند به شهداست و انسانیت نیازمند به تزریق خون، ما با شهادت خود همه این نیازها را برآورده خواهیم ساخت.

شهید بهشتی

شهید بهشتی

1)شهادت در راه آرمان الهی «معشوق» ماست، آیا شنیده‌ای عاشقی را از معشوق بترسانند.

2)انقلاب اسلامی ما در تداوم پیروزیش حالا حالاها خون و شهادت می‌طلبد.

شهید سید کاظم ربطی

شهادت سرآغاز هر زندگیست              نترسم ز مرگی که خود زندگیست

حاج عباس کریمی

شهید عباس کریمی

شهادت در اسلام،‌ مرگی نیست که دشمن بر مجاهد تحمیل کند، بلکه انتخابی است که وی با تمام آگاهی و شعور و شناختنش به آن می‌رسد.

شهید جلال عباسی

شهادت حد نهایی تکامل انسان و قله رفیع انسانیت است، شهادت، مرگ سعادت‌آمیزی است که آغاز دیدن و زندگی پر ثمر نوین را بشارت می‌دهد، شهادت یک تولدی است برای زندگی جاوید.

شهید غلامعلی فتحی

 شهادت بهترین معراج عشق است.

شهید سید محمد سیامی

 شهادت آیت است، شهادت نعمت است، شهادت مقدمه فتح در این دنیا و خود فتحی بزرگتر در آخرت است، شهادت خشنودکننده خداست.

شهید عباس قدوسیان

شهادت فانی شدن نیست بلکه به خدا رسیدن است، و زندگی جاوید است، شهادت موت نیست بلکه حیات است.

شهید عبدالله زارعکار

شهادت نعمتی بزرگ و دری است از درهای بهشت، شهادت نعمتی است، که مردان الهی به آن دست می‌یابند. شهادت به خدا رسیدن است و فانی شدن نیست، بلکه زندگانی جاوید است.

شهید ناصر شاه‌محمدی

کمال انسان شهادت است.

شهید علی اکبر محمود زاده

  شهادت یک انتخاب است، انتخابی آگاهانه و مشتاقانه حرکت عاشق به سوی معشوق که نصیب هرکسی نمی‌شود.

شهید علی احمد زاده

 احساس می‌کنم انشاالله شاهد زیبایی شهادت باشم و آن را تنگ در آغوش بکشم، و این بزرگترین آرزوی من است این راه انتخابی آگاهانه است و انسان را به سوی معشوق ازلی راهنمایی می‌کند.




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 5:56 عصر | نویسنده : بسیج | نظر

«شهادت هنر مردان خداست»

مسابقه«نجوا با شهدا»

ماهیت و مصادیق ایثار و شهادت

«شهادت» در تفکر اسلامی به معنای گذشتن از سرمایه جان و هستی خود در راه یک هدف و آرمان الهی است.

در تعریف « شهادت» در اندیشه اسلامی، آن چه که اصلالت و اهمیت دارد و در واقع محقق کننده ی حقیقت مقام شهادت می باشد، همانا انگیزه و نیت و غایت آن و وجه آگاهانه و اختیاری اش می باشد.

متفکر شهید، استاد مطهری در تعریف مفهوم شهادت و شهید چنین می فرماید:

« مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی یا تعیین،فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن، «فی سبیل الله» از آن استقبال کند.

شهادت دورکن دارد: یکی این که در راه خدا و فی سبیل الله باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید.

دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد... شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خودگرایانه، منزه و مبراست، تحسین برانگیز و افتخارآمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. در میان انواع مرگ میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تر و فخیم تر است... پس شهادت، قداست خود را اینجا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس... از نظر اسلام هرکس به مقام و درجه شهادت نایل آید که اسلام با معیارهای خاص خودش او را شهید بشناسد، یعنی واقعاً در راه هدف ها عالی اسلامی با انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین و راقی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نایل شود نایل می گردد.»

شهید

شهادت را می توان کامل ترین جلوه ایثار دانست. همین وجوه ایثارگرانه و آگاهانه در رفتار شهید است که مقام وجودی او را برتری و تعالی می بخشد. حضور و سلوک و ایثار شهیدان و ایثارگران و مجاهدان، نه فقط موجب کمال فردی و ارتقاء و سعه وجودی ایشان می گردد؛ بلکه نقشی سازنده و شورآفرین و تعالی بخش و الهام دهنده  و هدایت گری برای امت و دیگر مردمان دارد و موجب تغییر و تحول و رشد در سرشت و سرنوشت جوامع و امت ها نیز می گردد.

اسلام و علی الخصوص تشیع، دین و آیین جهاد و شهادت است و مجاهدان و ایثارگران و پیکارگران در راه خدا را به لحاظ مرتبه وجودی، حتی بالاتر از اولیاءالله و برابر با «خاصه اولیاءالله» می داند. به تعبیر زیبا و رسای حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه:

«همانا جهاد، دری از درهای بهشت است.»

حضرت در فرازی دیگر از نهج البلاغه، جهاد را «جامه تقوا» می نامند.

می دانیم که شهادت نقطه اوج و مرتبه کمال سیر و صعود وجودی یک مجاهد و برترین صورت تحقق ایثار است. این گونه است که با شهادت، تقوا و ایثار و جهاد پیوند می خورند و مجاهد شهید را به درجات عالی وجودی در عالم ملکوت می رسانند.

سخن شهید آوینی

معارف اسلامی به ما می آموزد که در جهان پس از مرگ، باطن اعمال دنیوی افراد تجسم می یابد و دارای درجات است. بهشت نیز دارای درهای گوناگون است و بهشت مجاهدان و شهدا و دری که برای ورود شهدا به آن بهشت آماده گردیده است، دری است که خواص اولیاءالله از آن در به جوار قرب الهی نایل می گردند.

به راستی، این از افتخارات و توفیقات بی دلیل مردم سرزمین ما است که این گونه سرشتی شهید پرور و ایثارگر دارند. ملت ایران در تجربه تاریخی حیات خود و به ویژه در سیر و سلوک عظیم تاریخی – معنوی خود در انقلاب اسلامی و سال های دفاع مقدس، نشان داده است که ملتی شهادت طلب و ایثارگر است. پیکارگران مومن، پیش برنده امواج خروشان انقلاب اسلامی و رزمندگان به خون تپیده دفاع مقدس بهترین نمونه ها و مصادیق شهادت و ایثار هستند و به جرأت می توان گفت در تاریخ معاصر جهان، هیچ مردمی را از منظر مجاهده ی فی سبیل الله و ایثارگری و شهادت طلبی، برابر و هم طراز مردم ایران نمی توان دانست و این فوز عظیم مردم ایران به یقین برخاسته از پیروزی و اعتماد قلبی ایشان نسبت به تعالیم قدسی و معارف شیعی و عشق و حب صادقانه ی آنها نسبت به اهل بیت(ع) و تمسک به ولایت آن امامان نور می باشد.

شهید

به یک اعتبار، تمامی حیات ملت ایران در تاریخ معاصر و به ویژه در سه دهه اخیر را می توان از مصادیق ایثار و شهادت دانست و همین پتانسیل عظیم معنوی ایثارها و شهادت ها بوده است که کشور ما را در برابر انبوه بسیار گسترده و فراتر از تصور توطئه های استکباری، مصون و روئین تن کرده است و این همان حقیقتی است که سید شهیدان اهل قلم«سید مرتضی آوینی» از آن تحت عنوان «راز خون» نام می برد و آن را آشکار کننده حقایق و رمز پیروزی و توانمندی می دانست.




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 5:53 عصر | نویسنده : بسیج | نظر

شهادت قلّه کمال

شهادت از برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدّس ترین مفاهیم معارف الهی است. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه که انسان تمام هستی خود را یکجا نثار معبود می کند و قطرة وجودش به دریای بیکران هستی مطلق می پیوندد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فوق کلّ ذی برٍّ برٌّ حتی یقتل فی سبیل الله، فاذا قُتِلَ فی سبیل الله فلیس فوقه برّ؛(1) بالاتر از هر خیر و نیکی، خیر و نیکی وجود دارد تا انسان در راه خدا کشته شود که بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خیر و نیکی یافت نشود.»
همچنین پیغمبراکرم(ص) فرمود:

«اشرف الموت قتل الشهادة؛(2) شهادت برترین مرگ ها است.»

و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «لوددت انّی اُقتَل فی سَبیل الله، ثمّ احیا ثمّ اُقتَل ثمّ اُحیا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛(3) دوست دارم در راه خدا کشته شوم (نه یک بار و دو بار که) بارها کشته شوم و زنده شوم و باز هم کشته شوم.»

حضرت امیراملؤمنین علیه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه می دارد: «نسأل الله منازل الشّهداء؛(4) از خداوند جایگاه شهیدان را طلب می کنم.»

مقدمه

به شهادت تاریخ، دین مقدّس اسلام که کامل ترین نسخه الهی برای هدایت، شفای امراض درونی و کمال بشر است، از بدوِ پیدایی تاکنون، از طرف دشمنان حقّ و عدالت و معرفت، در معرض انواع حمله ها و تهاجم ها بوده است و خواهد بود; از این رو، طرّاح حکیمِ آن باید راهکارهای مناسبی را جهت حفظ آن پیش بینی کند; زیرا حفظ، گسترش، بالندگی و اقتدار دین و جامعه دیندار، در گرو داشتنِ راهکارهای دفاعی مناسب برای این منظور است تا از هر گونه آسیب و خطر دشمن در امان بماند. با بررسی قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) می توان گفت که فرهنگ شهادت طلبی، یکی از مهم ترین راهکارهای اجتماعی دین برای تحصیلِ هدفِ پیشین است بدین بیان که این فرهنگ، با تزکیه مؤمنان و تقویت روح ایمان، تعبّد و غیرت دینی در آن ها و نیز تقویت روحِ ایثار و تعاون و صبر و ولایت پذیری و احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی، جامعه دینی را اقتدار، عزّت و استحکام می بخشد و بدین صورت از دین و ارزش های متعالی آن پاسداری می کند. موضوع مورد بحث دراین رساله، فرهنگ شهادت طلبی و تأثیری است که این فرهنگ می تواند در حفظ دین داشته باشد. برای روشن شدن مطلب، ابتدا به بحث انسان، دین، و شهادت پرداخته شده تا جایگاه و مسؤولیت انسان در عالم، و رابطه او با خدا، خود و دنیا مشخّص شود. در بخش دیگر، شهادت طلبی از منظر قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) مورد بحث قرارگرفته، و عوامل تقویت و نیز موانع ایجاد و رشد روحیه شهادت طلبی بیان شده است. بخش آخر نیز به بیان اسرار و آثار فرهنگ شهادت طلبی اختصاص یافته است.از آن جا که عامل شهادت طلبی مؤمنان، عشق به خدا و شوق دیدار او و انجام دستورهایش برای تقرّب بیشتر به او و تقوای مطلوب او و محبّت و رحمت به بندگانش در دفاع از حقوق فطری و الهی آن ها و در یک کلمه، دفاع از انسانیت انسان ها است، شهادت طلبی، از مطلوب ترین و ارزشمندترین روحیات و ملکات فاضله انسانی نزد خدای سبحان به شمار می رود و فرهنگ آن از محبوب ترین فرهنگ ها نزد او است;

از مهمترین عوامل بازدارنده روند تکاملی جامعه و بزرگترین آفت انقلاب و حرکتهای سازنده، آمیزش خطوط انحرافی و جریانات منفی با مایه های اصیل و پاک و بر حق است. حق و باطل گاه آنچنان بهم می آمیزد که تمیز و جدائی آنها از یکدیگر محتاج به ایجاد سیل و موج قوی است تا لاشه ها را از درون دریای جامعه به بیرون پرتاب کند و گوهرها و مرجان ها و یاقوت ها را در درون بپرورد.

حق و باطل گاه مانند کف و آب هستند که تشخیص و جدائی آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند که باید با حرکتهای تند و پرحرارت از هم جدا شوند.

انتخاب آگاهانه شهادت در سایه تفکر صحیح در چنین مواردی نقش خود را ایفاء می کند، شهادت چنان حرارت و سوزی می آفریند و چنان حرکت و تکانی را بوجود می آورد که حق و طرفدارانش از باطل و پیروانش به خوبی جدا می شوند.

شهادت شجاعانه نقش جدا کردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودی باطل را به طور احسن و اکمل در جامعه ایفاء می کند و با این اثر، اجتماع را از رکود و جمود و انزوا خارج می سازد و با تصفیه عمیق، پویایی و بالندگی و کمال جامعه را تضمین می کند.

مگر نه این است که مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گریزی از آن نیست، پس چه بهتر آنکه با مردن معامله ای انجام شود و در برابر دادن سرمایه حیات و قربانی شدن، سود و نتیجه ای بزرگ عائد شود.

خداوند در قرآن می فرماید:

«اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیزی برایتان خواهد بود.

 شهادت که نتیجه سلامت روان، روحیه شجاعت و انتخاب آگاهانه است، مقاومت و پویایی جامعه را به دنبال دارد، چرا که ریشه در قدرت، قوت، صبر، استقامت، مبارزه با کفر، انسجام، آخرت خواهی و ظرفیت بالا دارد و این عوامل در مجموع، مقاومت جامعه را بالا برده و اجتماعی را متحرک و پویا و سازنده می سازد. شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند و هر جامعه ای که افراد آن این گونه باشند، مشمول رحمت و نصرت خداوند هستند، و دیگر شکست نخواهند خورد که: «ان ینصرکم اللّه فلا غالب لکم؛ اگر خدا یاریتان کرد، دیگر کسی بر شما غلبه نمی کند.»

در مکتب توحید، آن چیزی دارای ارزش و ماندگاری است که در راه خدا و برای خدا شکل گیرد. هر مقدار از عمر انسان که برای خدا صرف شود. هر کاری که برای خدا انجام گیرد، مالی که در این راه هزینه شود. از ارزش واقعی و ماندگاری برخوردار است و در این راستا هر چه انجام کاری برای خدا سخت تر و نیت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بیشتر است. بنابراین هر گونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد فی سبیل الله است.

در این مکتب، از خود گذشتگی در راه خدا و دفاع از حق در بالاترین حد، ارزشگذاری شده است و فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی در متن اسلام از درخشش و ویژگی برجسته ای برخوردار است.

دستاورد اساسی حضرت امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، احیاء اسلام ناب محمّدی(ص) و مهمترین ویژگی آن احیاء فرهنگ شهادت و ایثارگری بود. با مروری گذرا در فرایند نهضت امام خمینی و قوام نظام اسلامی به خوبی می توان دریافت که اگر فرهنگ شهادت طلبی و ایثارگری نبود، نه انقلاب به پیروزی می رسید و نه نظام اسلامی دوام می یافت، همانگونه که در صدر اسلام نیز اگر این ویژگی نبود نه اسلام شکل گرفته بود و نه دوام می یافت.

بنابراین موضوع شهادت و ایثارگری سکه پربهایی است که در یک روی آن باید والاترین ارزشهای الهی را مشاهده کرد و در روی دیگر آن دستاوردها و آثار و برکات بی بدیل را.

شهید در لغت به معنی گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح دینی به کسی اطلاق می شود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعی، در راه خدا به شهادت می رسد و در قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی این گونه تعریف شده است، «شهید به کسی گفته می شود که جان خود را در راه انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن یا دفاع از کیان جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده یا می نماید.»

شهادتدرمکتب قرآنوتشیع دارای هفت رکن است:

1- داشتن ایمان به خدا، پیامبر و ائمه راستین معصوم اسلام.

2- گزینش آگاهانه.

3- به فرمان خدا و رسول خدا(ص

4- انگیزه راه خدا قرار دادن.

5- ایثارگری برای خشنودی خدا و رسیدن به رضوان و قرب او.

6- برای اعلاء کلمه حق و ریشه کن نمودن باطل پیکار کردن.

7- در معیت خدا و اولیاء خدا بودن.

 در تفکر شیعی، برترین کامیابی، بزرگترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع ترین مرتبت و عالی ترین رتبت و گرانمایه ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید، گرانبهاترین اوقات و شکوهمندترین لحظه ها و زیباترین زمانها، ساعتی است که پیروزمندانه به دست دشمنان پست بیگانه... به مرگ شرافتمندانه نائل گردد، و جام شهادت را به لب گرفته و آن را به بهای جان خریداری نماید.

اینک او شهید است، یعنی تجسّم و عینیت یافته و شکل گرفته مکتب تشیع و الگو و معیاری برای همه بشریت.

جهاد مقدّس شهید و خون پاکی که در این راه به زمین ریخته می شود، عامل بقای جوامع انسانی و تداوم ارزش های مقدّسی است که انسانیت و شرف و عدالت و آزادی در پرتو آنها، جان و رمق می گیرند و استمرار می یابند.

شهید چون شمع می سوزد و با نور خویش، ظلمات و تاریکی های زندگانی بشر را روشن می کند و راه رشد و سلامت و سعادت جامعه انسانی را صاف و هموار می سازد.

شهادتدرقرآن

آیات فراوانی در قرآن کریم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در این قسمت به برخی از آیات اشاره می نمائیم:

1- ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون ؛(3) هرگز نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات (ابدی) شدند و در نزد پروردگارشان متنعّم خواهند بود».

2- ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه امواتٌ بل احیاءٌ ولکن لاتشعرون؛(4) به کشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئید چرا که زنده اند، لکن شما درک نمی کنید».

3- والّذین قتلوا فی سبیل اللّه فلن یضلّ اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم ویدخلهم الجنّة عرّفها لهم؛(5) و آنان که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضایع نمی گرداند، آنها را هدایت کرده و امورشان را اصلاح می فرماید و در بهشتی که قبلاً به آنان شناسانده وارد خواهد کرد».

4- و من یقاتل فی سبیل اللّه فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجراً عظیماً؛(6) و هر کس در جهاد در راه خدا کشته شد و یا فاتح گردید اجر عظیمی به او عطاء خواهیم کرد. نتیجتاً، انتخاب آگاهانه شهادت در سایه تفکر صحیح است که این اجرها را برای شهداء به ارمغان می آورد».

شهادتدراحادیث

احادیث و روایات متعددی پیرامون شهید و مقام والای آنان نقل شده است که به پاره ای از آنها اشاره می نمائیم:

1- امام صادق(ع) از رسول اللّه (ص) نقل فرمودند:

«اشرف الموت قتل الشّهادة؛(7) با شرافت ترین مرگها، کشته شدن به نحو شهادت است».

2- از امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارش (علیهم السّلام) است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

 

«فوق کلّ برّ برّ حتّی یقتل الرّجل فی سبیل اللّه، فاذا قتل فی سبیل اللّه عزّ و جلّ فلیس فوقه برٌّ...؛(8) بالاتر از هر نیکی، نیکی برتری است، تا اینکه شخص در راه خدا کشته شود، پس هنگامی که در راه خداوند عزّ و جلّ کشته شد، نیکوکاری ای بالاتر از آن نیست...»

3- امام باقر(ع) فرمود: که علی بن الحسین (علیهما السلام) مکرّر می فرمودند: رسول اللّه (ص) فرمودند: هیچ قطره ای برای خداوند عزّ و جلّ محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا( ریخته شود) نیست.(9)

4-  از امام صادق(ع) است که از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند:

چرا شهید در قبرش مورد امتحان و ابتلاء قرار نمی گیرد؟ فرمود: شمشیر بالای سرش، (هنگام شهادت) برای امتحان و ابتلاء او کافی بود.(10)

درحقیقتشهادت

در اسلام و لسان قرآن و اهل بیت معصومین(ع)، شهادت گزینش مرگ سرخ متکی بر شناخت و آگاهی بر مبنای آزادی و اختیار در مبارزه علیه موانع تکامل و انحرافات فکری است که مجاهد با منطق و شعور و بیداری انتخاب می کند و روحیات یک ملت و تاریخ را تضمین می نماید.

شهادت مکتب سازنده ای است که شگرفترین اثرات و خلل ناپذیرترین واکنش های نسل های بهم پیچیده تاریخ را داراست.

در حقیقت، شهادت خون دوباره ای است که به کالبد نیمه جان جامعه وارد می گردد، خون این عنصر خلیفه اللهی در نظام اجتماعی به عنوان گویاترین و مؤثرترین عامل تبلیغ صدق و صفا، حق و حقیقت آگاهی و سازندگی خواهد بود. از این روست که امام علی(ع) بعد از شهادت محمد بن ابی بکر به عبداللّه بن عباس می نویسد:

«به خدا سوگند، اگر علاقه من به هنگام پیکار با دشمن در شهادت نبود و خود را برای مرگ در راه خدا، آماده نساخته بودم، دوست می داشتم حتی یک روز با این مردمی که محمد بن ابی بکر را تنها گذاشتند، روبرو نشوم».(11)

مرحوم استاد علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید:

«شهادت یکی از حقایق قرآنی است که در موارد متعدد یادشده، دارای معانی وسیعی است. حواس عادی ما و نیروهای وجودی ما تنها صورت افعال را تحمل می کند. حقایق اعمال و معانی نفسانیه، کفر و ایمان، شقاوت و سعادت، خیر و شر، حسن و قبح، و آنچه از دسترس حس مخفی است و تنها با قلوب کسب می شود، اینها از دید انسان خارج است که نه بر آن احاطه و نه از آن احصاء است برای حاضرین چه رسد برای غایبین، اما شهیدان به ادراکی می رسند که بر اینها اشراف و از اینها مطلع و در کنارشان حضور دارند.»

مجد و عظمت والای شهادت همواره تجلی بخش حیات امّتها بوده است.

تاریخ شهادت، تاریخ عقیده و جهاد و اگر شهادت در کربلا و نهضت خونین عاشورا نمی بود، این اخلاص و دوستی که میلیونها انسان از صمیم قلب نسبت به اهل بیت پیغمبر پیدا کرده اند بوجود نمی آمد.

شهیدان جانهای خود را فدا کردند، جان بر کف نهادند، اما دینشان را از دست ندادند، تنها هدف آنها، اطاعت از ندای حق و احیای دین الهی بود.

انسان تا زمانی که در حصار مادی خود و زمانش فرو رفته باشد، نمی تواند دم از منطق شهید بزند. چرا که او را در حریم این معنا راهی نیست مگر به عشق. بنابر گفته استاد بزرگوار شهید مرتضی مطهری:

«منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی شود سنجید. شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند. منطق او بالاتر است. منطقی است آمیخته با منطق عشق...»

مقام شهید

شهید مصداق عینی شهادت است با انتخاب آگاهانه و در کمال خلوص، هستی خود را یکجا به آفریدگار جهان تقدیم می کند و به سرچشمة بقا و حیات، پیوند می یابد.

درک مقام شهید از توان و ظرفیت فهم ما خارج است و تنها منبع وحی الهی است که شمه ای از این مقام را برای ما بازگو فرموده است: «ولا تقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیل الله اَموات بل احیاء ولکن لاتشعرون؛(5) برای کسانی که در راه خدا کشته می شوند نگویید مردگانند (کلمه اموات را درباره شهدا به کار نبرید) بلکه آن ها زنده اند، لکن شما درک نمی کنید.»

این آیه ضمن آن که بر زنده بودن شهدا تأکید می ورزد، درک این مقام را از حیطة شعور و فهم بشر در این دنیا خارج می شمارد. در حالی که در آیه فوق از به کار بردن تعبیر اموات در مورد شهدا نهی می کند، در آیه ای دیگر از پندار مرده بودن آنان نیز نهی فرموده است که نه فقط به زبان نگویید آن ها مرده اند بلکه به دل نیز راه ندهید.

«ولا تحسبنَّ الَذین قُتِلوا فی سَبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛(6) کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده می پندارید، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.»

امام خمینی(قدّس سرّه) در این زمینه می فرماید: «اگر نبود در شأن و عظمت شهدای معظم فی سبیل الله جز این آیه کریمه، که با قلم قدرت غیب بر قلب مبارک نورانی سید رسل صلی الله علیه و آله وسلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلی به ما خاکیان صورت کتبی آن رسیده است، کافی بود که قلم های ملکوتی و مُلکی شکسته شود و قلبهای ماواری اصفیاءالله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این «ارتزاق عند الرّب شهدا» چی است. چه بسا مقامی باشد که خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملک هستی باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم، که خاموشی بهتر و شکستن قلم اولی است.»(7)
امام خمینی همچنین پیرامون نکاتی از همین آیه می فرماید: «در این آیه کریمه بحث در زندگی پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات دارای نفس انسانی به اختلاف مراتب از زندگی حیوانی و مادون حیوانی تا زندگی انسانی و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهدای در راه حق، «حیات عند الرّب» و ورود در «ضیافة الله» است.

این حیات و این ضیافت را با قلم های شکسته ای مثل قلم من نمی توان توصیف و تحلیل کرد، این حیات و این روزی غیر از زندگی در بهشت و روزی در آن است. این لقاء الله و ضیافة الله می باشد. آیا این همان نیست که برای صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی» که فرد بارز آن سید شهیدان سلام الله علیه است.»(8)

«از شهدا که نمی شود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهة مستانه شأن و در شادی وصولشان «عند ربّهم یرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه ای» هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد.»(9)

درباره مقام شهید احادیث بسیاری از معصومین علیهم السلام نقل شده است که در اینجا به مواردی از آن ها اشاره می شود.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:

«ان الله کتب القتل علی قوم و الموت علی آخرین و کلّ آتیةٌ منیّتُه کما کَتَبَ الله لَه فَطوبی للمجاهدین فی سبیل الله و المقتولین فی طاعته؛(10) خداوند برای گروهی کشته شدن و برای گروهی دیگر مرگ را مقرر فرموده است و هر کدام به اجل مقرر خود به آنگونه که خدا مقدّر فرموده می رسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و کشتگان در راه اطاعتش.»

امام زین العابدین علیه السلام از قول جدش رسول الله(ص) می فرمود:

«ما من قطرةٍ احبُّ الی الله عزّوجلّ من قطرة دمٍ فی سبیل الله؛(11) هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند محبوب تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود، نیست.»

از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود:

«...و اول من یدخل الجنة شهید؛(12) اول کسی که وارد بهشت می شود، شهید است.»

امام صادق علیه السلام از طریق پدرانش از جدش رسول الله(ص) نقل فرموده:

«ثلاثة یشفعون الی الله یوم القیامة فیفشَفِّعُهم الانبیاء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛(13)

سه گروه روز قیامت شفاعت می کنند و شفاعت آنان مورد پذیرش خداوند قرار می گیرد: انبیاء، علما، و شهداء.»

همچنین از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود: «یشفع الشهید فی سبعین فی اهله؛(14) شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می کند.»
امام خمینی دربارة شفاعت می فرماید: «جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت، آن ها است و در آن عالم، باطن هدایت شفاعت است. تو از هدایت اگر بی بهره شدی از شفاعت بی بهره ای و بهر قدر هدایت شوی شفاعت شوی.»(15)

با توجه به معنی شفاعت و رابطه آن با هدایت در این دنیا و نقشی که شهدا در امتداد انبیاء و علماء برای هدایت مردم ایفا می کنند، جایگاه رفیع شهدا را می توان دریافت. اگر در حدیث اخیر سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهید آمده است اولاً کلمه هفتاد ظاهراً اشاره به کثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدایت شوندگان از شهادت شهید در این دنیا است و ممکن است شهادت شهیدی مانند امام حسین علیه السلام منشأ هدایت میلیون ها میلیون انسان در این دنیا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانیاً به کاربردن تعبیر اهل در حدیث مزبور اشاره به اهلیت شفاعت شوندگان دارد که با نظر امام خمینی مبنی بر تطابق بین ظاهر و باطن شفاعت همسو می باشد. آن چنانکه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذیرفته نشد به دلیل آن که در فرهنگ قرآن «انه لیس من اهلک؛(16) او اهل حضرت نوح نبود!»

وظیفه جامعه نسبت به شهید

از آنجا که شهید برای خدا و در راه خدا، هستی خود را برای نجات و سعادت جامعه فدا می نماید، هر چند پاداش اصلی خود را از خداوند دریافت می کند، اما بنابر حکم عقل، جامعه نیز به لحاظ حقی که شهید بر گردن آنان دارد. مدیون شهید است و باید با تمام وجود دَین خود را در قبال شهید ایفاء نماید.
زنده نگهداشتن یاد و نام شهید و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن و الگوسازی از شخصیت و سیرة زندگی و حماسة ایثارگرانة شهید، بخشی از وظائف جامعه نسبت به شهید می باشد.

این نکته افزودنی است که فایده انجام این نوع وظائف عمدتاً به خود مردم باز می گردد و در حقیقت این ما هستیم که نیازمند شهدا هستیم نه آن که شهدا نیازمند بزرگداشت ما باشند. اجر و مقامی که شهدا نزد پروردگارشان دارند با بزرگداشت یا غفلت مردم از آنان کم و زیاد نمی شود. بزرگداشت و تکریم شهید در جامعه یعنی بزرگداشت و تکریم فرهنگ شهادت و تمام نیکی ها و ترویج روحیه ایثارگری و فداکاری برای ارزش ها و دفاع از جامعه و سرزمین اسلامی. فرهنگ و روحیه ای که قوام بقاء جامعه و نظام و سرزمین اسلامی، همواره نیازمند به آن می باشد. و این مطلبی است که تمام ملل و کشورها در چارچوب جهان بینی و ارزشهای خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجودیتشان در برابر بیگانگان و مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدی آنان قرار دارد.

منزل بی مانند ایثارگران در مکتب وحی

آیات فراوان قرآن و احادیث بسیار زیاد معصومین(ع) پیرامون رزمندگان راه خدا بیانگر جایگاه رفیع و بی نظیر آنان است. برای نمونه این آیه را مرور می کنیم:

«انّ الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم، بانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ، یُقاتِلُونَ فی سبیل اللهِ، فَیقتلون و یقتلون، وعداً علیه حقّاً فی التَوریة و الأنجیل و القرآن، و من اوفی بعهده من اللهِ، فاستبشروا ببیعکم الّذی بایعتُم بِهِ، وَ ذلِکَ هُوَ الَفوز العظیم؛(18) همانا خدا (مشتری) از مؤمنان (بایع) جان، مالشان (مثمن) را به بهای بهشت (ثمن) خریداری کرد. آنان در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند. این در تورات و انجیل و قرآن وعده حقی بر عهده خداست و چه کسی از خدا بر عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معامله ای که با خدا کرده اید شاد باشید و این همان کامیابی بزرگ است»

این جلوه ای از منزلت والای رزمندگان راه خداست بکشند یا کشته شوند و آنگاه که جان خویش را در جبهه فدا کنند یا بعد از مجروح شدن و تحمّل مشقتها و درد بسیار که خود پاداشی بزرگ دارد در اثر جراحات و جانبازی به شهادت برسند و یا آن که در اسارت، شکنجه و آزار مضاعف دشمن را به جان بخرند و به مقام آزادگی برسند. همگی برخوردار از این فضیلت والا هستند و آنگاه که رزمنده ای جان بر کف، در اثر جراحت های جنگ به مقام جانبازی نائل شود و همزمان در اسارت سخت ترین رنج ها و دردها را تحمّل کند و در اثر جراحت های جانکاه جبهه به مقام شهادت رسد با برخورداری از چهار عنوان: رزمنده، آزاده، جانباز و شهید در اوج این قلّه رفیع جای می گیرد.
دقت در آیه مذکور و ملاحظه ویژگی های مشتری، بایع، ثمن و مثمن که به عنوان یک پیمان از سوی خدا مطرح شده و سند آن را نیز بزرگترین کتاب های آسمانی یعنی تورات و انجیل و قرآن قرار داده و بر وفای بر این عهد تأکید نموده و آن را فوز عظیم دانسته است، افق های شگفت انگیزی را به روی انسان می گشاید.

بنابراین، این فرهنگ نیکو نه تنها سبب ترویج خشونت در جامعه نیست، بلکه یکی از مهم ترین عوامل ریشه کن کردن آن برای ایجاد مدینه فاضله در جوامع بشری است.

جایگاهومنزلتشهید

یکی از مسائلی که در قرآن مجید برای بیان حیات عالی شهداء و اشاره به مقام بسیار رفیع و والای آنها آمده است، جمله «عند ربّهم یرزقون» است.

مقام عند ربّهم، عالی ترین مقام انسانی است و به عبارت دیگر کمال نهائی انسان است که هیچ حائلی میان انسان و خدا، وجود ندارد. در واقع اتصال به مقام ربوبی و لقاء الهی و نهایت کمال انسان است. چه جایگاه و منزلگاهی از آن بالاتر، که عاشق را در جوار معشوق جای دهند و این، همان چیزی است که انسانها حقیقتاً در جستجوی آن هستند.

پیامبر (ص) فرمود که: خداوند برای شهیدان هفت خصلت مقرر کرده است:

1- با نخستین قطره خونی که از خون او ریخته می شود، تمام گناهان او مورد عفو قرار می گیرد.

2- سرش در کنار دو حور از حوریان بهشتی قرار می گیرد و آنها غبار از چهره شهید پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند. او هم متقابلاً به همسران بهشتی خود مرحبا می گوید.

3- از لباسهای بهشتی بر اندامش می پوشانند.

4- پذیرایی کنندگان بهشتیانی که وارد بهشت می شوند، با عطرهای بهشتی، او را عطرآگین می کنند.

5- جایگاه خود را، در بهشت می بیند.

6- به روحش گفته می شود، در هر کجای بهشت که می خواهی استراحت کن.

7- به وجه اللّه نظر می کند، و این موضوع رضایت و خشنودی برای هر پیامبر و شهیدی است.(13)

به شهادت «فوز عظیم» گفته شده است، چرا که شهید با شهادت خود به هدف نهایی که لقاء پروردگار و مقام در جوار(عند ربّهم) باشد، رسیده است. و در این مسابقه نهایی، پیروز شده و بعد از مسابقه نهائی دیگر آزمایشی نیست.

امام علی (ع) می فرماید:

«تحقیقاً مرگ، طلب کننده ای است با شتاب، ایستنده از چنگال مرگ نخواهد رفت و فرار کننده از مرگ، آن را ناتوان نخواهد نمود. راستی که گرامی ترین مرگها کشته شدن ـ در راه خداـ است. سوگند به آن که جان پسر ابوطالب، در دست اوست که هزار ضربت شمشیر بر من، آسان تر از مرگ بر بستر است».(14)

انگیزه هایشهادتطلبی

به طور خلاصه می توان انگیزه های شهادت طلبی را این گونه برشمرد:

1- رسیدن به تکامل و جاودانگی.

2- معامله سودمند با خداوند (تقدیم جان در برابر بهشت).

3- اطاعت ازخدا و رسول و اولی الامر.

4- کمک به مستضعفین و برپایی عدالت و آزادی و رفع ظلم و فتنه.

5- رسیدن به مقام والای شهادت که بالاترین نیکوئیهاست.

6-الایش روح و آمرزش گناهان و نظر به وجه اللّه و پیوستن به لقاء اللّه و تقریب الی اللّه.

7-امر به معروف و نهی از منکر و احیاء و اشاعه سنتهای الهی و قبول در امتحان الهی و ذلت ناپذیری و ایثار در راه ارزشهای متعالی.

8- الگو سازی برای جامعه از طریق حماسه آفرینی و تحریک عواطف و احساسات برای ترویج حق طلبی و انجام مسئولیت اجتماعی و حساسیت در مقابل سرنوشت جامعه.

9. تزریق خون تازه به پیکر اجتماع و تقویت روحیه انقلابی در آحاد مردم.

10- انتخاب بهترین و هنرمندترین و زیباترین نوع مردن.

11- حضور در صحنه جهاد فی سبیل اللّه که بستر شهادت طلبی است و ادای تکلیف.

12- سیر و سلوک معنوی و طی طریق در آخرین و والاترین مراحل عرفانی و فنای فی اللّه و اثبات عشق حقیقی به معشوق.

چراشهادت؟

1-  شوق به لقاء اللّه.

2- زندگی راستین.

3- بزرگی روح.

4- دل بریدن از دنیای فانی و دل بستن به حقیقت باقی.

5- اجرای حق و احیای اسلام.

انتخاب آگاهانهشهادت

شهادت، فناشدن انسان برای نیل به سرچشمه نور و نزدیک شدن به هستی مطلق است. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است، که شهید آگاهانه و به خاطر هدفی مقدّس و به تعبیر قرآن: «فی سبیل اللّه» انتخاب می کند.

از عبارت فوق چنین نتیجه می گیریم، که هر مرگی نمی تواند شهادت باشد. اولاً، باید این مرگ با کشته شدن باشد و ثانیاً، این کشته شدن هم دو شرط اساسی دارد تا شهادت بر آن اطلاق گردد:

1. آگاهانه باشد. 2. فی سبیل اللّه باشد.

آگاهانه بودن به این معنا است که انسان خود با بصیرت، انتخابگر این نوع مرگ باشد. و شرط آگاهانه بودن آن است، شهید، حقّ و باطل زمان خود را بشناسد و در زیر لواء حق، در رکاب «امام زمان» خود علیه باطل بجنگد.

قید «فی سبیل اللّه» اشاره به جهت و کلمه شهید در لغت به معنای «گواه» است و در اصطلاح به کسی که در راه خدا کشته شده باشد اطلاق می گردد. در اینکه چرا به کشته شده در «راه خدا» شهید می گویند، وجوه مختلفی بیان گردیده است در کتاب «لسان العرب المحیط» آمده است:

به کشته در راه خدا شهید می گویند:

1- برای اینکه، ملائکه رحمت، شاهد او هستند که در این صورت شهید، به معنای مشهود است.

2- برای اینکه خدا و فرشتگان الهی، شاهدان او در بهشت اند.

3- برای اینکه در روز قیامت، او به همراه پیامبر، از ملّت های گذشته شهادت می دهد.

4- برای اینکه او نمرده، شاهد زنده و حاضر است.

5- برای اینکه شهید برای اقامه شهادت حقّ، قیام کرده تا کشته شده است.

6- برای اینکه شهید، ناظر و شاهد بر نعمتها و کرامتهای الهی است..

 در حقیقت پر محتوی ترین عنوان در راستای تکامل انسان، از دیدگاه متون اسلامی، عنوان شهید است. شهید با قطرات خون سرخ و زیبایش، راه اصلی انسانها و خط اصیل سعادت بشر را علامت گذاری می کند تا رهروان، در وسط راه گم نشوند، بلکه از پی او با نشانه به پیش بروند و به سعادت ابدی دست بیابند.

شهید آن طائر بلند پرواز قدسی است که فضا و عرصه گیتی را برای پرواز خود ناچیز و کوچک می بیند و از این رو پر می گشاید و به سوی باغات بهشتی و منازل عالیه جهان ابدی پرواز می کند.

شهادت، پایان بخشیدن به حیات طبیعی و مادی و کثیف برای دفاع از ارزشهای والای انسانی و شکافتن قفس کالبد مادی و حرکت به مقام بلند شهود الهی است و دست شستن از بودن در حال هشیاری و آزادی و دست یافتن به شدن است، و خلاصه شهادت نوعی مرگ نیست، بلکه صنعتی است از حیات معقول و او کسی است که از فنا رسته و به ابدیت و بقاء پیوسته است.

دستاوردهایشهادتبرای انسان

1- اطاعت بی چون و چرا از مقام ولایت تا پای جان.

2- خدا محوری در مقابل خود محوری.

3- ایثار، ترجیح دیگران برخود با انگیزه الهی.

4- ترجیح دادن آخرت به دنیا.

5- ارزشهای انسانی را بر منافع شخصی ترجیح دادن.

6- در مسیر کمال حرکت کردن.

7- صبر و استقامت

8- سازش ناپذیری در مقابل دشمنان.

9-عزت نفس و زیر بار ظلمت نرفتن.

10- حضور در صحنه های دفاع از حق در مقابل باطل.

11- مجاهد زیستن، نگریستن و مردن.

12- نترسیدن از مرگ.

13- دورنگری در مقابل کوته نظری.

14- ترجیح دادن رضای خدا به رضای خلق.

15- آمیختن عقل با عشق.




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 5:47 عصر | نویسنده : بسیج | نظر

پنجـره زیـبـاســت اگــر بـگـذارند چشم مخصوص تماشاست اگربگذارند من از اظهارنظر های دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند اینجا القمه علمدار خمینی حاج حسین خرازیه. اینجا همون جاست که دست حسین خرازی فرمانده پیروز لشکر 14 از تنش جداشد. اینجا همون جائیه که سر نازنین حاج ابراهیم همت ؛ سردار خیبر از تنش جداشد. اینجا همون جائیه که حاج مهدی باکری وقتی رد میشد شب عملیات ، دید جنازه برادرش حمید باکری افتاده رد شد و رفت هر چی فریاد زدند آقا مهدی جنازه حمید رو برگردون گوش نکرد آخر در مقابل اصرار فرمانده از پشت بی سیم جواب داد آخه اینا که اینجا افتادند همشون حمید باکری اند کدوم رو برگردونم؟ خواهر شهید باکری میگه ما سه تا برادر داشتیم هر سه تاشون شهید شدند هیچ کدوم جنازه هاشون به ما نرسید. یکی علی باکری بود ، زمان شاه ، ساواک علی ما رو دستگیر کرد ، تکه تکه کرد و هیچ چی از جنازشو به ما نداد. داداش حمید ما رو هم که آقا مهدی تو خیبر جا گذاشت و رفت. خود آقا مهدی هم تو وصیت نامش نوشته بود :"خدایا از تو میخوام که وقتی کشته میشم جسدم پیدا نشه تا من یه وجب از خاک این دنیا رو اشغال نکنم " توو عملیات بعدی افتاد تو دجله جنازشو آب برد. هیچ کدوم از سه برادر برنگشتند. اینجا طلائیه است. جوونها! نوجوونها! اینجا یه دونه درخت هم نداره. نه دریاست ، نه کیش ، نه تفریحات داره ، نه پارکه. اینجا فقط بیابونه.اما حالا بزار بگم طلائیه چیه تا هر کی پرسید بگی طلائیه چه جور جائیه. طلائیه بوی خدا میده اگه رفتی طلائیه هر کی ازت پرسید کجا رفتی سرتو بالا بگیر و بگو رفته بودم قطعه ای از بهشت. مگه بهشت غیر از اینه؟ بهشت اونجائیه که هیچ کدوم از زرق و برقهای دنیا دیگه اونجا ارزش نداره. تو اگه رئیس جمهور هم باشی با یه گدا فرق نداری... به عملت بستگی داره "یوم لا ینفع فیه مال ولا بنون الا من اتی الله لقلب سلیم" اون روزیه که نه شهرتت ، نه مقامت ، نه مدرکت ، نه مسئولیتت ، نه نسب ات ، نه فرزندت ، نه مالت ، هیچگدوم به درد نمی خورند فقط یه دل شفاف میخواد عین آینه. طلائیه بهشته چون شهدا دعوت می کنند. شهدا شما رو بومیکنند تا ببینند دلهامون بوی حضرت زهرا میده؟؟ برین بشینین یه گوشه که دیگه حتی موبایلتون ‌آنتن نده از دنیا دور بشین راحت بشینین یه دل سیر گریه کنین. مگه ما مشکل نداریم وقتی که دیگه از همه جا رونده شدیم بریم طلائیه . چرا طلائیه؟ آخه طلائیه مقر ابوالفضل عباسه. طلائیه خیلی شهید داره که هنوز پیدا نشده خیلی از شهدا رو هنوز جنازه هاسونو به ما نشون ندادند. تو طلائیه عراق اعلام کرد من تو این منطقه 800000 گلوله سر فرزندان شما ریختم. طلائیه سه راهی شهادته. یعنی اینجا جنازه بچه ها اینقدر روهم روهم ریخت که رزمنده ها مجبور شدند از رو جنازه بچه ها رد شوند. خیمه گاه قمر بنی هاشم تو طلائیه ست. سر حاج ابراهیم همت تو طلائیه از تنش جدا شد. توحسینیه قمر بنی هاشم پای عکس شهید حسنی که میری از در باب التوبه که وارد شی میبینی عکس یه شهیدی ست که بدنشو گلوله برده سرش جداشده کنار پاش افتاده ، بدن نداره کنار عکسش 6000 تا از همین جوونایی که خیلی ها تهمت میزنند میگن اینا ارزشها رودیگه زیر پا میذارند دست نوشته نوشتند. یه دختر جوون نوشته بود : ای سروپا منِ بی سرو پا خودمو کنار عکس تو تازه پیدا کردم. یه دختر خانم تو طلائیه اومده بود با خودش کیک تولدبا خودش آورده بود. بچه های صدا وسیمای خوزستان رفتن باهاش صحبت کردند گفتند خانم کیک براچی آوردی گفت امروز اومدم تولدموتو طلائیه با شهدا جشن بگیرم خیال کردند تولد شناسنامه ایشه گفتند خوب به سلامتی چند ساله میشی گفت امروز یکساله شدم.گفتند یعنی چی؟گفت من یه عمر زیر بار گناه مرده بودم پارسال همین روز مارو آوردند طلائیه شهدا منو زنده کردند اومدم طلائیه جشن یکسالگی بگیرم. اینجا طلائیه ست...... اینجا طلائیه ست ... اینجا خاکش خیلی مقدسه. شهید زنده ست. خدا وقتی تو قرآن میفرماید : ولا تحسبن الذین قتلوفی سبیل الله امواتا شوخی نداره با کسی. میگه شما مردید شهید زنده ست. من وتومردیم منِ بیچاره مردم که نمیتونم بچه خودم ، برادر خودم،همسایه خودمو هدایتش کنم. شهید یه پلاکش هزار هزار دل میبره. طلائیه که میری چه جوری خاکی میشی؟کسی غیر از شهید آدمو میکشونه طلائیه؟ طلائیه که هیچ چی نیست حتی تخت جمشید هم نیست که بگی رفتم آثار باستانی دیدم خاکهای طلائیه هم تا حالا توسط گروه تفحص چهار بار زیرو رو شده هیچ چی نیست همش خاکه. ولی چشمها چی میبینه که که آدمو میکشونه طلائیه؟ راستش اصلا اینجور نیست که عاشق بشی بری طلائیه .شهدا دلشون برامون تنگ میشه مارو میکشونند. چون طلائیه تا سال 69 دست عراقیها بود. چند ساله راه طلائیه باز شده؟ اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بید خوش به حال اونا که شهدا دعوتشون میکنن طلائیه. یکی از فرمانده های جنگ میگفت خدارحمت کنه حاج عبدلله ضابط رو میگفت تو دنیا خیلی دلم میخواست سید مرتضی آوینی رو ببینم. هر کاری کردم جور نشد. بالاخره آقا مرتضی سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت رو مین وبه آسمون پر کشید. یه شب با کاروانی اومدم تو مناطق جنگی. شب تو جایی موندیم ومستقر شدیم. شب به خواب رفتم. خواب دیدم آقای آوینی اومد. تو خواب باهاش حرف زدم درددلامو گفتم بعد بهش گفتم آقا سید خیلی دوست داشتم وقتی تو زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. تو خواب به من گفتش نگران نباش فردا ساعت 8 صبح بیا سر پل کرخه منتظرتم. صبح بلند شدم مثل منِ بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک دارم گفتم این چه خوابی بود؟ این که خیلی وقته شهید شده!! گفتم حالا برم ببینم چی میشه. بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بودنیم ساعت دیررسیدو دیدم خبری از آوینی نیست داشتم مطمئن می شدم که خواب وخیالِ. سربازی که اون نزدیکی نگهبانی میداد اومد نزدیک من گفت آقا شما منتظر کسی هستین؟ گفتم آره با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت چه شکلی بود براش توصیف کردم گفت عجب!!! رفیقت اومد اینجا تا ساعت 8 منتظر شد نیومدی بعد که میخواست بره اومد پیش من گفت یه کسی میاد با این مشخصات با این قیافه بهش بگو آقا مرتضی اومد خیلی منتظر شد نیومدی کار داشت رفت وبا انگشتش کنار این پل یه چیزی نوشته برو بخون میگفت بخدا رفتم دیدم کنار پل با انگشتش خود مرتضی آوینی نوشته : فلانی آمدیم نبودید وعده مابهشت (سید مرتضی آوینی). یه شهیدی از طلائیه پیدا کردند سیزده سال زیر خاک طلائیه که یکسال زیر خاک جنازه بمونه میپوسه ، سالم دراومد ... خدا رحمت کند آقای ضابط رو میگفت: طلائیه چه طلائیه... واقعا چه طلائیه.کاش میشد همونجا زندگی کنیم برا همیشه. یکی از راویای لشکر 17 میگفت من 7 یا 8 ساله دارم کاروان میارم یه روز یه کاروانی آوردم بین اونا یه دختری دانشجوی پزشکی کاشان بود تو راه رفتیم شلمچه مسخره کرد ، رفتیم فکه مسخره کرد ، آوردیم طلائیه مسخره کرد ، تو طلائیه من بعد از صحبتها خاک تبرکی دادم دست این دانشجوها گفتم اینجا قدمگاه ابوالفضل العباسه این خاک رو ببرید هروقت دلتون گرفت و دلاتون آلوده شد یه گوشه بشینید و این خاک رو بو کنید یاد طلائیه کنید دلاتون باز بشه تا خاک رو دادم به این دختر خاک رو پرت کرد وگفت این مسخره بازیها چیه؟ تحویل نگرفت رفتیم از اینجا خرمشهر. شب خرمشهر خوابیدیم اول صبح دیدم یه کسی در اطاق رو میکوبه درو وا کردم دیدم همین دختر داره چه جور اشک میریزه و میگه یالا منو ببر طلائیه گفتم تو که میگفتی مسخره بازیه گفت تو رو خدا تو دیگه نگو شب خواب دبدم یه شهیدی از طلائیه اومد تو خوابم گفت تو میدونی اونایی که میان طلائیه ما یکی یکی میریم در خونه هاشون دعوتنامه بهشون میدیم.کی تورو راه داده خونه ما اومدی تو با اجازه کی پاتو گذاشتی تو طلائیه؟ گفتم آخه خانم دیگه مسیر ما طلائیه نیست.گفت یا منو میبری طلائیه یا من دیگه کاشان برنمیگردم همینجا میمونم. گفت خدا شاهدِه برداشتم آوردمش طلائیه تا از ماشین پیاده شد پابرهنه شد دوید رو این خاکا خودشو انداخت اینقدر خودشو زد وگریه کرد... طلائیه چه طلائیه. طلائیه قطعه ای از بهشت... اونجا دیگه شاه وگدا با هم فرق نمیکنند اونجا دیگه همه میگن خدا. اونجا میشه با خود حاج ابراهیم همت حرف زد. طلائیه چه طلائیه...........




تاریخ : چهارشنبه 92/12/28 | 5:40 عصر | نویسنده : بسیج | نظر
<< مطالب جدیدتر